لینک اشتراک گذاری
کپی شد
عطار_دیوانغزل ها
غزل شمارهٔ 181 : دل درد تو یادگار دارد
غزل شمارهٔ 182 : سر زلف تو بوی گلزار دارد
غزل شمارهٔ 183 : فرو رفتم به دریایی که نه پای و نه سر دارد
غزل شمارهٔ 184 : هر که بر روی او نظر دارد
غزل شمارهٔ 185 : لب تو مردمی دیده دارد
غزل شمارهٔ 186 : بر در حق هر که کار و بار ندارد
غزل شمارهٔ 187 : زین درد کسی خبر ندارد
غزل شمارهٔ 188 : دلی کز عشق جانان جان ندارد
غزل شمارهٔ 189 : اگر درمان کنم امکان ندارد
غزل شمارهٔ 190 : بار دگر پیر ما رخت به خمار برد
غزل شمارهٔ 191 : آتش عشق آب کارم برد
غزل شمارهٔ 192 : عشق تو به سینه تاختن برد
غزل شمارهٔ 193 : نام وصلش به زبان نتوان برد
غزل شمارهٔ 194 : درد من از عشق تو درمان نبرد
غزل شمارهٔ 195 : هرچه نشان کنی تویی، راه نشان نمی‌برد
غزل شمارهٔ 196 : دم عیسی است که با باد سحر می‌گذرد
غزل شمارهٔ 197 : از کمان ابروش چون تیر مژگان بگذرد
غزل شمارهٔ 198 : هر دل که وصال تو طلب کرد
غزل شمارهٔ 199 : چون شراب عشق در دل کار کرد
غزل شمارهٔ 200 : بس نظر تیز که تقدیر کرد
غزل شمارهٔ 201 : تا دوست بر دلم در عالم فراز کرد
غزل شمارهٔ 202 : عشق تو مست جاودانم کرد
غزل شمارهٔ 203 : دست با تو در کمر خواهیم کرد
غزل شمارهٔ 204 : پشت بر روی جهان خواهیم کرد
غزل شمارهٔ 205 : ترسا بچه‌ای ناگه قصد دل و جانم کرد
غزل شمارهٔ 206 : زلف تو مرا بند دل و غارت جان کرد
غزل شمارهٔ 207 : هر که را عشق تو سرگردان کرد
غزل شمارهٔ 208 : عزم خرابات بی‌قنا نتوان کرد
غزل شمارهٔ 209 : روی در زیر زلف پنهان کرد
غزل شمارهٔ 210 : بی لعل لبت وصف شکر می‌نتوان کرد

حمایت مالی

حمایت مالی داوطلبانه و اختیاری

ابیات برگزیده

* ای توانگر مفروش این همه نخوت که تو را
* سر و زر در کنف همت درویشان است
شعر کامل
حافظ
* ای باد اگر به گلشن روحانیان روی
* یار قدیم را برسانی دعای یار
شعر کامل
سعدی
* دل ای رفیق درین کاروانسرای مبند
* که خانه ساختن آیین کاروانی نیست
شعر کامل
سعدی