هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 157

1. چه حاصل گر هزاران گل دمد یا صد بهار آید؟

2. مرا چون با تو کار افتاده است این‌ها چه کار آید؟

3. دلم را باغ و بستان خوش نمی‌آید، مگر وقتی

4. که جامی در میان آرند و سروی در کنار آید

5. چو سوی زلف خوبان رفت، سوی ما نیاید دل

6. وگر آید سیه روز و پریشان روزگار آید

7. نمی‌آیم برون از بیم رسوایی، که می‌ترسم

8. مرا در پیش مردم گریهٔ بی‌اختیار آید

9. س از عمری، اگر آن طفل بدخو بگذرد سویم

10. نمی‌گیرد قراری، تا دل من در قرار آید

11. فزون از داغ نومیدی بلایی نیست عاشق را

12. مبادا کین بلا پیش من امیدوار آید

13. هلالی چون تو درویشی و آن مه خسرو خوبان

14. تو را از عشق او فخریت و او را از تو عار آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ضعف دل دارم مسیح از نبض من بردار دست
* هست در سیب زنخدان بتان بهبود من
شعر کامل
صائب تبریزی
* قفس تنگ فلک جای پر افشانی نیست
* یوسف نیست درین مصر که زندانی نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت
* با درد صبر کن که دوا می‌فرستمت
شعر کامل
حافظ